به شما نمی رسم من، که شما خود بهشتید
چی بگم واژه نمونده، همه رو شما نوشتید
منِ خاکی تو زمینم، شما اوج آسمونید
ببارید تو قصه میگن، شما خیلی مهربونید
گلای سرخ تو باغچه، گلای آبی گلدون
همیشه کنارتون، بهارا میشن یه مهمون
دریاها اشک نگاتون، باغا عطر گیسواتون
به کویر میگم چی داری، میگه گرمای صداتون
غمتون زرده مث برگ، که پاییز رفت و رهاش کرد
مث عاشقی که یارش، دس به دامن خداش کرد
چشاتون مث ستاره، همونی که بیقراره
مث اون شهاب پر نور، که یه دم آروم نداره
همه مهتاب همه بارون، همه عطرای گلابدون
همه زیبایی دنیا، کمه پیش ابرواتون
دو تا اطلسی یه گلدون، پیش هم میشن دو مهمون
بعد چند روز دو تا عاشق، دو تا آشِنا و همخون
اینم از معجزه هاتون، سبز مث رنگ چشاتون
ساده مثل خود بارون، پر غرور مث صداتون
ببینید باز کم آوردم، واژه قشنگ شمائید
من خاکی چی بخونم، وقتی که شما خدائید