افسوس خوردن های بی فایده

خدایا ؛کسی را که قسمت کس دیگریست،سر راهمان قرار نده تا شبهای دلتنگیش برای ماباشد و روزهای خوشش برای دیگری

افسوس خوردن های بی فایده

خدایا ؛کسی را که قسمت کس دیگریست،سر راهمان قرار نده تا شبهای دلتنگیش برای ماباشد و روزهای خوشش برای دیگری

داستان عاشق دیوانه


بعد بلند خندید وگفت : آخه به من میگفت دوستت دارم . اما با یکی دیگه عروسی کرد و بعد آروم گفت : امشبم عروسیشه !!!

انگار دارم رو ابرا راه میرم….روی ابرا کسی بهم نمیگه دیوونه…! بعد با بغض پرسید تو هم فکر میکنی من دیوونه ام؟؟؟ … اما اون از من دیوونه تره .

یه بار بی مقدمه گفت : توهم از اون قرصها داری؟ قبل از اینکه چیزی بگم گفت : وقتی از اونا میخورم حالم خیلی خوب میشه .

بعضی وقتا خوب بود ولی گاهی دوباره به هم میریخت.

اونشب برای اینکه آرومش کنم سعی کردم بیشتر بش نزدیک بشم وباش صحبت کنم.

اگه وسط جشن یهو میزد به سرش و دیوونه میشد ممکن بود همه چیزو به هم بریزه وکلی آبرو ریزی میشد.

خوب یه جورائی اونا هم حق داشتن که اونو با خودشون نبرن؛

اما دیگه برای این حرفا دیر شده بود. باید تا برگشتن اونا از عروسی پیشش میموندم.

همش بهم نگاه میکرد و میخندید… به خودم گفتم : عجب غلطی کردم قبول کردم ها….

اوایل حالش خوب بود ؛ نمیدونم چرا یهو زد به سرش. حالش اصلا طبیعی نبود.

نظرات 3 + ارسال نظر
پانته ا جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ق.ظ http://kavira2-90.blogfa.com

سلام مرسی که خبرم کردی
قشنگ ولی غمگین بود

تنها جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ب.ظ http://www.avareh-alam.blogfa.com

مرسی از دعوتت عزیزم

لیلی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:34 ب.ظ

عزیز خسته نباشی.وبلاگت خیلی قشنگه.فقط یه لطفی بکن قالبشو عوض کن.این شاپرکای زمینه،نمی ذارن مطالبو بخونم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد