تنها رفتن در این جادهدر این جاده سرد و بی انتهابدون کوله باری از عشقبدون تودشوار استومن تنها تر از همیشهخاطره های یاد تو بر دوشم سنگینی می کندمی دانم که نخواهی آمد اما من باز هم منتظرم!
یک نفر برای یک نفر دلش گرفته است از غروب جمعه بیشتر دلش گرفته است یک نفر شبیه آب، یک نفر شبیه خاک خاک تشنه،سوخته،پکر،دلش گرفته است یک نفر شبیه قاصدک همیشه در سفر یک نفر همیشه بی خبر دلش گرفته است یک نفر به عمق چشمش اشک خیمه می زند مثل بغض ابر آنقدر دلش گرفته است که آسمان برای چشم های غصه دار او مثل هر غروب ، هر سحر ، دلش گرفته است آسمان! به آفتاب مهربان من بگو گاه گاه ، بی بهانه ، گر دلش گرفته است یک نفر شبیه ابر بی حضور آفتاب باز از همیشه بیشتر دلش گرفته است او می دود و کوچه کوچه داد می زند یک نفر برای یک نفر ، دلش گرفته است تقدیم یه مینا ی گرامی خواهر مهربون خودم
یک نفر برای یک نفر دلش گرفته است
از غروب جمعه بیشتر دلش گرفته است
یک نفر شبیه آب، یک نفر شبیه خاک
خاک تشنه،سوخته،پکر،دلش گرفته است
یک نفر شبیه قاصدک همیشه در سفر
یک نفر همیشه بی خبر دلش گرفته است
یک نفر به عمق چشمش اشک خیمه می زند
مثل بغض ابر آنقدر دلش گرفته است
که آسمان برای چشم های غصه دار او
مثل هر غروب ، هر سحر ، دلش گرفته است
آسمان! به آفتاب مهربان من بگو
گاه گاه ، بی بهانه ، گر دلش گرفته است
یک نفر شبیه ابر بی حضور آفتاب
باز از همیشه بیشتر دلش گرفته است
او می دود و کوچه کوچه داد می زند
یک نفر برای یک نفر ، دلش گرفته است
تقدیم یه مینا ی گرامی خواهر مهربون خودم